Friday 31 July 2009



"هشدار اروتیکی"

میونه اون همه شلوغی و زد و خوردِ امروز ،مَرده برگشته می گه:خانم برو.میگیرن می کُنن ِ تا"

Monday 27 July 2009

به جرم ِ چشمان حَشَریم به زنا متهم شدم.

در حالی که تنها
ج ل ق زده بودم.

"تصویر سبز "

لباس خواب سبز را که بر تن کردم چنان شور ِ قهرمانانه و مبارزه جویانه ای بر من غالب شد که خواب رابه فراموشی سپردم.



شمار زیاد کلاغان بر شاخه های کاج ِ داخل حیاط هر چند اشارتی بود بر کم شماری ِ طاووس ها.شوم بودنش مستلزم ِ این بود که کلاغ را موجودی زشت با صدای اندوهناک بدانم.