دعوتمون می کنن فلان جا،می گیم اگه فلانی ام هست ما رو بی خیال شن.
فلانی دوستمونه باهاش رفتیم گشتیم کلی خوش گذروندیم به محض اینکه ازش جدا می شیم می گیم عجب آدم ِ گهیه این فلانی.
با فلانی می شینیم عرق می خوریم مدام تو ذهنمون بهش فحش می دیم که یارو چقدر رو اعصابه.
فلانی بهمون خیلی منطقی پیشنهاد می کنه که اگه مشکلی هست بیا بشینیم رو راست با هم حرف بزنیم .یه خنده ی هیستیریک تحویلش می دیم و می گیم مشکل؟!چه مشکلی؟ یعنی که من خیلی کول تر از این حرفام که بخام با کسی مشکل داشته باشم.از فرداش هر جا که فلانی باشه پا نمی ذاریم.
اکثر اطرافیان به دلایل ِ مختلفی آدمای گهین و رو اعصابن.
می رم تو خیابون فریاد می کشم "ما همه با هم هستیم"
آنارشیستم و معتقدم وجود "دولت ِ خود برتر بین" باعث شده دنیامون چنین گه دونیی بشه. وگرنه همه ی انسان ها ذاتشون خیلی خوبه و بدون وجود ِ یه سرور می تونن دوستای خوبی واسه هم باشن و در صلح و صفا زندگی کنن.
لیبرالم : باید به فردیت انسان ها احترام گذاشت.
کمونیستم:همه آدما با هم برابرن.هممون با هم برادریم.باید تلاش کنیم یه جامعه ی متحد تشکیل بدیم که توش همه با هم برابرن و انسانیت حرف ِ اول رو می زنه.
مرگ بر دیکتاتور.
: منطق.گفتگو.عدم ِ خشونت.انسان دوستی.
دموکراتم:همه ی انسان ها با هر عقیده ای و هر قیافه ای و هر اخلاقی حق ِ حیات دارن و باید بهشون احترام گذاشته بشه.
من فقط عاشق ِ خودمم.
اطرافیان آدمای گهین.
دنیای مجازی.دنیای مجازی.
می رم فیس بوک مثل ِ پشگل آدم اد می کنم.
تو ریدر هی نوشته های انسان دوستانه و بشر پرستانه شر می کنم و هی قربون صدقه ی دوستا و رفاقتای خیلی باحالمون می رم.
تو وبلاگم:ما چه دوستای با حال ِ ردیفی هستیم.
تو سرم:از فلانی حالم به هم می خوره.
از نوع ِ بشر متنفرم.
دارم دیوونه می شم.
من چرا باید اینقدر تنها باشم؟