آیا حاضری
ساعت ها در کنار ِ من بنشینی
هیچ چیز نگوئی
تکان نخوری
آه و اوی نکنی
دلقک بازی در نیاوری
غر نزنی
به چیزی فکر نکنی
سر ِ درد و دلت باز نشود
دولت راست نشود
اه دختر تو چقدر تلخی نگوئی
با نگاه هایت
دیگران را به رخم نکشی
ساعت ها آرام
تنها گذشتن ِ زمان را
گذشتن ِ زمان را
همان طور که من همیشه
تجربه کنی
و حضورت روی دوش ِ من
سنگینی نکند
انگار که پذیرفته باشیم
هیچ دو انسانی
هیچ وقت
یکی نمی شوند
همان طور که
تنهائی هم نمی شود
و با سکوت
دوران ِ محکومیتمان را بگذرانیم؟
من که حاضر نیستم
تو حاضری؟
No comments:
Post a Comment